تفکر ازاد

تفکر ازاد یعنی بیان کردن بیرحمانه حقیقت

تفکر ازاد

تفکر ازاد یعنی بیان کردن بیرحمانه حقیقت

جهان سوم

جهان سوم

بعضی سوختن ها جوری هستند که تو امروز میسوزی، اما فردا دردش را حس میکنی...
داستان کیفیت زندگی و" رشد" آدمها در جاهایی که "جهان سوم " نامیده میشوند ، مثل همین جور سوزش هاست ....
از هردوره که میگذری، میسوزی و در دوره بعد دردش را میفهمی ...

شادی ها و دغدغه های کودکی ما :
در همان گوشه دنیا که "جهان سوم "نامیده میشود، شادی های کودکی ما درجه سه است ، ولی دغدغه های ما جدی و درجه یک...
شادی کودکیمان این است که کلکسیون " پوست آدامس" جمع کنیم...
یا بگردیم و چرخ دوچرخه ای پیدا کنیم و با چوبی آن را برانیم...
توپ پلاستیکی دو پوسته ای داشته باشیم و با آجر، دروازه درست کنیم و درکوچه های خاکی فوتبال بازی کنیم...
اما دغدغه هایمان ترسناک تر بود...
اینکه نکند موشکی یا بمبی، فردا صبح را از تقویم زندگی ات خط بزند ...
اینکه نکند "دفاعی مقدس"، منجر به مرگ نامقدس تو بشود یا تو را یتیم کند....
از دیفتری میترسیدیم...
از وبا......
از جنون گاوی ...
مدرسه، دغدغه ما بود...
خودکار بین انگشتان دستمان که تلافی حرفهای دیروز صاحبخانه به معلممان بود.....
تکلیفهای حجیم عید ...
یا کتابهایی که پنجاه سال بود بابا در آنها آب و انارمیداد....

شادی ها و دغدغه های نوجوانی ما :
دوره ای که ذاتا بحرانی بود و بحران " جهان سوم" بودن هم به آن اضافه شده ...
در آین دوره، شادیهایمان جنس " ممنوعی" دارند...
اینکه موقتی عاشق شوی...
دوست داشتن را امتحان کنی...
اینکه لبت را با لبی آشنا کنی....
اما همه این شادی ها را در ذهنمان برگذار میکردیم...
در خیالمان عاشق میشویم...همخوابه میشویم...میبوسیم....
کلا زندگی یک نفره ای داریم با فکری دو نفره ....
این میشد که یاد بگیریم "جهان سومی" شادی کنیم..
به جای اینکه دست در دست دخترک بگذاریم،او را....
با او قدم نزنیم و فقط دنبالش کنیم...
یا اینکه نگوییم "دوستت دارم" و بگوییم "امروز خانه خالی دارم"
در عوض دغدغه هایمان بازهم جدی هستند...
اینکه از امروز که 15 سال داری، باید مثل یک مرتاض روی کتابهای میخی مدرسه ات دراز بکشی و تا بیست و چهار سالگی همانجا بمانی.....
بترسی از این که قرار است چند صفحه پر از سوالات "چهار گزینه ای " ، آینده تو ، شغل تو ، همسر تو و لقب تو را تعیین کند...
تو فقط سه ساعت برای همه اینها فرصت داری...

شادی ها و دغدغه های جوانی ما:
شادی ها کمرنگ تر میشود و دغدغه ها پررنگ تر...
شاید هم این باشد که شادی هایت هم، شکل دغدغه به خودشان میگیرند..
مثلا شادی تو این است که روزی خانه و ماشین میخری ...
اما رسیدن به این شادی ها برایت دغدغه میشود....
رسیدن به آنها برای تو هدف میشود...
هدفی که حتما باید "جهان سومی" باشی که آنرا داشته باشی ...
و هیج جای دیگربرای کسی هدف نیستند...
بعضی از شادی هایت غیر انسانی میشود...
با پول شهوتت را میخری...
با گردی سفید مست میشوی نه با شراب...
با دود دغدغه هایت را کمرنگتر میکنی و غبار آلود...

اگر جهان سومی باشی، استاندارد و مقیاس های تمام اجزای زندگی تو ، جهان سومی میشود...
اینکه در سال چند بار لبخند میزنی....
در روز چند بار گریه میکنی...
راهی که تو را به بهشت و جهنم میرساند...
و حتی جنس خدای تو هم جهان سومیست .....
دراین دنیای عجیب، دیدن دست برهنه یک زن هم میتواند براحتی تو را خطاکار کند وقلبت را به تپش وادارد....
در این دنیا "سلام " به غریبه و بی دلیل، نشانه دیوانگیست...
لبخند بی جای زن هم دلیل فاحشگی اوست ...
در این جهان سوم ، کسی را نداری که به تو بگوید چقدر مسواک و خمیردندان، واکسن، بوسیدن، خندیدن، رقصیدن خوب هستند...
اینکه آینده خوب را خودت باید رقم بزنی و کسی قرار نیست برای این کار به تو کمک بکند.....
اینکه همیشه جهان اول ، طاعون جهان سوم نیست ...

گاهی فکر میکنی که به سرزمین جهان اولی ها مهاجرت کنی تا از جهان سومی بود ن رها شوی...اما میفهمی که با مهاجرتت شادی ها، دغدغه ها، جهانبینی، خدا و معیارهایت هم با تو سفر میکنند.....گاهی میمانی که این جهان سوم است که کیفیت تو را تعیین میکند یا اینکه "تو "جهان سوم را درست میکنی؟

داف چیست ؟!؟!

داف یک حرفه زنانه است که چند سالی است در ایران باب شده. برای داف شدن شما نیازی به تحصیلات عالی دانشگاهی ندارید. یک فوق دیپلم یا یک لیسانس کفایت می کند. احتمال اینکه شما با تحصیلات بالاتر از لیسانس داف شوید بشدت سقوط کرده و شیوعش در میان دانشجویان دکترا و پست داک نزدیک به صفر است. برای داف شدن شما باید زیاد فکر نکنید، اگر از شما پرسیدند مثلا اکبر گنجی کیست یا فرق سازمان ملل با یا شورای امنیت چیست مثل گوسفند نگاه کنید. آخرین کتابی که خوانده اید ماکزیمم ترجمه گیتی خوشدل باشد. هفته ای دوبار کافی شاپ بروید، دوبار دانشگاه، دوبار رستوران، دو پارتی، دوبار کارواش ماشین و دوبار آرایشگاه.سالی دوبار موبایلتان را عوض کنید، دوبار دوست پسرتان را عوض کنید، دوبار با پدر و مادرتان قهر کنید. و هرگز به آینده خودتان و کشور خودتان فکر نکنید،و هر کس هم که از این لوس بازی ها در آورد به او نگاه عاقل اندرسفیه بیاندازید. و از همه مهمتر هرگز کار نکنید. پدر ومادرتان چشمشان چهارتا شما را پس انداخته اند حالا هم باید خرجتان را بدهند.
سعی کنید زیاد خواستگار داشته باشید مخصوصا از کشورهای ترجیحا اروپایی.
ظاهر مهمترین چیز در داف شدن هست
از دست بند ها گردند بند ها انگشتر هایی که جدیدا در بازار زیاد شده زیاد استفاده کنید.مهم نیست طلا و … نیستند. اما بقیه این تصور را خواهند کرد
از پوشیدن لباس های ساده جدا خوداری کنید واگر از پارچه های با طرح گل من گلی استفاده کنید بهتر است
خندیدن زیاد با صدای بلند تاثیر زیادی در این امر داره
حتما دوستان خودتون رو افزایش بدید حتی اگر اینکه با هم هیچ رابطه ای ندارید ادعای صمیمی بودن کنید
از دیگر مشخصات داف شدن یکی هم اینست که آمار تفریحگاه های آنتالیا و دوبی را بهتر از نام چهارتا از اماکن تاریخی و فرهنگی ایران بدانید. همچنین اگر به یک داف بگویید من از شجریان خوشم میاد مسلمن ابروهایش درهم میرود ولی اگر بگویید از این رپرها گوش میدهم فوری گل از گلش میشکفد انگار که با استیو مک کویین روبرو شده.
از موسیقی حتی اگر چیزی هم نمی دانید یک ساز داشته باشید
دیگراینکه داف ها معمولا به چند کلاس زبان می روند، فرانسه، آلمانی، انگلیسی ولی بیش از یکی دوجمله از هیچ کدام بلد نیستند. داف ها به سفر داخلی غیر از شمال و کیش علاقه ندارند و معمولا دوبی را ترجیح می دهند
بخواهید که به سفرهای خارج بروید. حتی اگرهیچ وقت نشد
نسخه مردانه اش یک چیزی در همین مایه هاست. به اضافه موی سیخ سیخی و باربند اسکی روی سقف ماشین و رینگ اسپرت و سیستم , شاید هم بشه کاف یا پاف  

 

ادامه مطلب ...

ادامه مطلب ...

حسین

آن چیزی که از جسم حسین بزرگ تر بود هدف و افکار حسین بود ولی افسوس که ما به جای جسم حسین هدف و افکار او را خاک کردیم

دقیقا همینجوریه که دکتر عزیز میگه.اشک هایی که سال ها ما فقط برای جسم حسین ریختیم و هرگز از هدف و افکار او حرفی به میان نیاوردیم.جسم حسین هم به مانند بقیه اجسام انسانی یک جسم پوشالی بود و چیزی که حسین رات از بقیه انسان ها متمایز میکرد هدف و افکار او بود.به واقع افسوس.... 

 

دکتر شریعتی

دختر چیست! + ۲۴ ساعت از زندگی یک دختر

دختر چیست!

دختر:موجودی است که:

وقتی تعجب میکند میگوید واااااااااا!

وقتی خوشحال است میگوید بمیری الهییییییی!

وقتی غمگین است آه میکشد

وقتی میترسد جیییییییغ بنفش میکشد

وقتی بدش می آید میگوید ویشششش .

وقتی خوشش می آید میگوید ووییییی.

همه عناصر ذکور گیتی در عشق او واله و سرگردانند . تاریخ تولد و شماره کفش با جناق

پسر عمه ی دختر خاله ی داماد همسایه ی پوریا پور سرخ را میداند !

از سوسک اصولا نمیترسد بلکه چندشش میشود!

واقعا موجودی ناشناختست…

نمیخوام مثه بقیه این جمله کلیشه ای رو تکرار کنم ولی خودش میاد…

تو تاریخ ببینین چه عاملی باعث از بین رفتن پادشاه ها و حکومتاست؟؟؟

یکی از دلایل اصلیش همون جنس ناجوره که گفتم.

مواظب خودتون باشین (پسرا)

۲۴ ساعت از زندگی یک دختر :

۵ صبح: دیدن رویای شاهزاده سوار بر اسب در خواب…..

۶ صبح: در اثر شکست عشقی که در خواب از طرف شاهزاده می خوره از خواب می پره .

۷ صبح: شروع می کنه به آماده شدن . آخه ساعت ۱۲ ظهر کلاس داره!

۸ صبح: پس از خوردن صبحانه مفصل (علی رغم ۱۸ کیلو اضافه وزن) شروع می کنه به جمع آوری وسایل مورد نیاز: جوراب و مانتو و کیف و لوازم آرایش و لوازم آرایش و لوازم آرایش و لوازم آرایش و…

۹ صبح: آغاز عملیات حساس زیر سازی بر روی صورت (جهت آرایش)

۱۰ صبح: عملیات زیرسازی و صافکاری و نقاشی همچنان با جدیت ادامه دارد .

۱۱ صبح: عملیات آرایش و نقاشی و لنز کاری و فیشیل و فوشول با موفقیت به پایان می رسد و پس از اینکه دختر خودش رو به مدت نیم ساعت از زوایای مختلف در آیینه بررسی کرد و مامان جون ۱۹ تا عکس از زوایای مختلف ازش گرفت، به امید خدا به سمت دانشگاه میره .

۱۲ ظهر: کلاس شروع شده و دختره وارد کلاس میشه تا یه جای خوب برا خودش بگیره . ( جای خوب تعابیر مختلفی داره . مثلا صندلی بغل دستی پولدارترین پسر دانشگاه – صندلی فیس تو فیس با استاد: در صورتی که استاد کم سن و سال و مجرد باشد و … )

۱ ظهر: وسط کلاس موبایل دختر می زنگه و دختر با عجله از کلاس خارج میشه تا جواب منیژه جون رو بده. و منیژه جون بعد از ۱/۵ ساعت که قضیه خاستگاری دیشبش رو + قضیه شکست عشقی دوست مشترکشون رو براش تعریف کرد گوشی رو قطع می کنه. اما دیگه کلاس تموم شده .

۲ ظهر: کلاس تموم شده و دختر مجبوره از یکی از پسرای کلاس جزوه بگیره. توجه داشته باشین دختر نباید از دخترا جزوه بگیره. آخه جزوه دخترا کامل نیست!

۳ ظهر: دختر همچنان در جستجوی کیس مناسب جهت دریافت جزوه!

۴ عصر: دختر نا امید در حرکت به سمت خانه.

۵ عصر: یکدفعه ماشین همون پسر پولداره که جزوه هاشم خیلی کامله جلوی پای دختره ترمز می کنه و ازش می خواد که برسونتش.

۶ عصر: دختر به همراه شاهزاده رویاهاش در کافی شاپ گل زنبق! میز دوم. به صرف سیرابی گلاسه.

۷ عصر: دختر دیگه باید بره خونه و پسر تا دم خونه می رسونتش.

۸ غروب: دختر در حال پیاده شدن از ماشین اون پسره: راستی ببخشید جزوه تون کامله؟؟؟ امروز انقدر از عشق سخن گفتی مجالی برای تبادل جزوه نموند. و جزوه رو از پسر می گیره.

۹ شب: دختر در حال چیدن میز شام در خانه سه تا ظرف چینی گل سرخی جهیزیه مامانش رو میشکونه (از عواقب عاشقی)

۱۰ شب: دختر در حال تفکر به اینکه ماه عسل با اون پسره کجا برن ؟؟!؟!؟!؟!؟!

۲ شب: دختر داره خواب میبینه رفته ماه عسل.

۵ صبح: دختره بیدار میشه و میبینه اون پسره sms داده که: برای نامزدم کلی از تو تعریف کردم. خیلی دوست داره امروز با من بیاد دانشگاه ببینتت! و امروز دختر باید کمی زودتر به دانشگاه برود. شاید جای مناسب تری در کلاس نصیبش شد!

ترفندی برای فهمیدن کشور سازنده و کارایی گوشی نوکیا!


اگر شما دوست دارید که بفهمید گوشی تلفن همراه شما مال چه کشوری است و بدانید فروشنده سر شما را کلاه گذاشته یا نه و ...

اگر شما دوست دارید که بفهمید گوشی تلفن همراه شما مال چه کشوری است و بدانید فروشنده سر شما را کلاه گذاشته یا نه و بدانید کارائی گوشی تلفن همراهتان خوب است یا نه حتما این مطلب را مطالعه کنید.

ابتدا کد #
۶ ۰ # * را وارد کنید.
بعد از نوشتن کد ، شما عددی
۱۵ رقمی (مانند زیر )خواهید دید.۴۳ ۴ ۵ ۶ ۶ ۱ ۰ ۶ ۷ ۸ ۹ ۴ ۳ ۵
- اگر شماره های هفتم و هشتم
۰۲ یا ۲۰ باشد، گوشی شما مونتاژ امارات متحده عربی است.
- اگر شماره های هفتم و هشتم
۰۸ یا ۸۰ باشد، گوشی شما در آلمان تولید شده است و کارکرد آن بدک نیست.
- اگر شماره های هفتم و هشتم
۰۱ یا ۱۰ باشد، گوشی شما تولید فنلاند است و کارکرد آن خوب است.
- اگر شماره های هفتم و هشتم
۰۰ باشد، گوشی شما ساخت کارخانه اصلی و دارنده نشان (مارک) خود گوشی است و دارای بهترین کیفیت است.
- اگر شماره های هفتم و هشتم
۱۳ باشد، گوشی شما مونتاژ کشور آذربایجان و کیفیت یه کمکی پایین میباشد.

چهل مورد از کم هزینه ترین لذت‌های دنیا..

اگه کمی و فقط کمی بخواهیم از زندگی لذت ببریم و نگاهمان را کمی بهتر کنیم بسیاری از لذت ها نه وقت زیادی می‌خواهد و نه پول زیادی. پس منتظر تغییرات زیاد در یه روزی که معلوم نیست کی باشد نباشیم ... در کوچکترین اتفاقات عظیم ترین تجارب بشر نهفته است . باور کنید ...

 

1 -  گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.

2 - سعی کنیم بیشتر بخندیم.

3-  تلاش کنیم کمتر گله کنیم.

4 -  با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنیم.

5 - گاهی هدیه‌هایی که گرفته‌ایم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم.

6 -  بیشتردعا کنیم.

7 - در داخل آسانسور و راه پله و... باآدمها صحبت کنیم.

8-  هر از گاهی نفس عمیق بکشیم.

9-  لذت عطسه کردن را حس کنیم.

10-  قدر این که پایمان نشکسته است را بدانیم.

11-  زیر دوش آواز بخوانیم.

12- سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم .

13-  گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.

14-  با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.

15-  برای انجام کارهایی که ماهها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامه‌ریزی کنیم!

16-  از تفکردرباره تناقضات لذت ببریم.

17-  برای کارهایمان برنامه‌ریزی کنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم. البته کار مشکلی است!

18-  مجموعه‌ای از یک چیز (تمبر، برگ، سنگ، کتاب و... )برای خودمان جمع‌آوری کنیم.

19-  در یک روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم.

20-  گاهی در حوض یا استخر شنا کنیم، البته اگر کنار ماهی‌ها باشد چه بهتر.

21-  گاهی از درخت بالا برویم.

22-  احساس خود را در باره زیبایی ها به دیگران بگوئیم.

23-  گاهی کمی پابرهنه راه برویم!.

24-  بدون آن که مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی کنیم.

25-  وقتی کارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحاناتمان تمام شد، برای خودمان یک بستنی بخریم و با لذت بخوریم.

26-  در جلوی آینه بایستیم وخودمان را تماشا کنیم.

ادامه مطلب ...

ویژگیهای یک دوست خوب

دوسـتـان خـوب یـک سری ویژگی دارند که آنها را از دیگران
متمایز می کند و سبب میگردد دوستــان بیشتری در کنار
خود داشته باشند بنابراین با تـغیـیـر رفـتـار خــود به جرگه
اینگونه افراد بپیوندید:

1- یـک دوسـت خـوب حرفهایی که بصورت محرمانه به وی
زده شـده اسـت را نـزد خـود نـگـاه داشـتـه و رازدار شـمــا
میباشد.

2- وقت شناس بوده و در قرار ملاقاتها و یا میهمانیها قابل
اطمینان بوده و سر موقع حضور می یابد.

3- یک دوست خوب به موقعیت، موفقیت ها و یا دوستان دختـر و یـا پسـر جـدیـد شـــما حسادت نمی ورزد.

4- یک دوست خوب هنگامی که دچار بیماری و کسالت میـگردید با شما تماس گرفته و حالتان را جویا می شود و به عیادت شما می آید.

5- وی میداند که چه زمانی صحبت و چه زمانی سکوت نموده و تنها گوش دهد.

6- هنگامی که حالتان مساعد نبوده و یا دل و دماغ کاری را ندارید و پکر میباشید وی از رفتار شما دلخور نمیشود.

7- اگر شما به فضای بیشتری نیاز داشته باشید و یا می خـواهـید تنها باشید، آنها این رفتار شما را طردشدگی تلقی نکرده و از شما دلگیر نمیشوند.

8- یـک دوست خــــوب حیوان خانگی شما، مادر زن بدخلق شما و کـودکـان پـر جـنـب و جوش شما را به خاطر شما تحمل خواهد کرد.

9- وقتی نظر او را در مــورد مسئله ای جویا شوید با جان و دل و صادقانه نظرات و عقاید خودش را در اختیارتان قرار می دهـد و حتـی اگـر بـه نـصایـحش نـیز عـمل نکنید ناراحت نمیشود.

10- وی با شما میخندد،گریه میکند و کارهای ماجراجویانه انجام میدهد اما به دیگران چیزی در مورد آنها نمیگوید.

11- پیش از سر زدن به منزلتان، شما را مجبور نمیکند که خانه را تمیز و مرتب کنید.

12- وی اجازه نمی دهـد کسـی پشت سر شما و در غیاب شما در مورد شما بدگویی کند و به دفاع از شما خواهد پرداخت.

13- شما را به کارهای ماجراجویانه، رشد دهنده و پیشرفت در کار تشویق خواهد کرد.
14- هنگامیکه خودروی شما دچار نقص فنی گردد شما را به مقصدتان خواهد رساند.

15- روز تولدتان همیشه به یادش بـوده و اگر برنامـه خـاصـی بـرای آن روز تـــدارک ندیده باشید شما را به بیرون برده و یـا برایتان کیک سفارش میدهد.

16- دوست خوب از شما انتظار ندارد که اتوماتیک وار با عقاید وی در خصوص مسایلی همچون سیاست،مسایل جنسی و مذهب موافق باشید و به عقاید شما حتی اگر برخلاف عقایدش باشد احترام میگزارد.

17- هیچگاه شما را نزد دیگران خرد و تحقیر نـکرده بلکه همواره به شما احترام میگذارد و در حضور دیگران از شما تعریف می کند.

اگر دوستی را سراغ ندارید که با شما اینگونه رفتار کند شاید یک دلیـل آن ایـن باشد که شما نیز با آنان چنین رفتاری تا بحال نداشته اید.

شکست را چگونه تعریف می کنند؟

گفتند: شکست یعنی تو یک انسان در هم شکسته ای! گفت: نه ! شکست یعنی من هنوز موفق نشده ام.
گفتند شکست یعنی تو هیچ کاری نکرده ای. گفت نه! شکست یعنی من هنوز چیزی یاد نگرفته ام.
گفتند : شکست یعنی تو یک آدم احمق بودی. گفت نه! شکست یعنی من به اندازه کافی جرات و جسارت نداشته ام.
گفتند : شکست یعنی تو دیگر به آن نمی رسی. گفت نه! شکست یعنی می باید از راهی دیگر به سوی هدفم حرکت کنم.
گفتند : شکست یعنی تو حقیر و نادان هستی گفت نه! شکست یعنی من هنوز کامل نیستم.
گفتند: شکست یعنی تو زندگیت را تلف کردی. گفت نه! شکست یعنی من بهانه ای برای شروع کردن دارم.
گفتند: شکست یعنی تو دیگر باید تسلیم شوی! گفت نه! شکست یعنی من باید بیشتر تلاش کنم.

مثبت

روزی، روزگاری پدر و پسری به کوهستان رفتند. ناگهان پسر از بالای صخره افتاد و فریاد زد: "آه" و در کمال تعجب شنید که کوهستان تکرار کرد: آه
پسر با تعجب گفت: تو کی هستی؟
جواب رسید: تو کی هستی؟
پسر مجدداً فریاد کشید: من تو را تحسین میکنم.
صدا گفت: من تو را تحسین میکنم.
پسر عصبانی شد و فریاد زد: ترسو!
صدا جواب داد: ترسو!
این بار پسر رو به پدر کرد و گفت: پدر چه اتفاقی افتاده است؟
پدرش لبخندی زد و گفت:"توجه کن پسرم! سپس فریاد زد:" تو یک قهرمانی!"
صدا پاسخ داد:" تو یک قهرمانی!"
پدر گفت گوش کن پسرم! این صدای پژواک است که هر آنچه تو بگویی تکرار میکند. مردم به آن "اکو" میگویند، اما من به آن " زندگی " می گویم. زندگی هر آنچه بگویی و فکر کنی را بسوی تو برمیگرداند و اگر به دنبال عشق هستی، در قلبت عشق ایجاد کن، اگر به دنبال بزرگی هستی، شایستگی آن را در خودت به وجود بیاور

" زندگی تو یک تصادف نیست، بازتاب خود تو است "